تجزیه و تحلیل | واشنگتن و جهان
آشفتگی جو بایدن در خاورمیانه
دولت بایدن فکر کرد که می تواند بدی های خاورمیانه را نادیده بگیرد. اکنون دکترین خاورمیانه او در حال فروپاشی است.
پرزیدنت جو بایدن در 19 اکتبر 2023 از دفتر بیضی شکل به ملت درباره درگیری بین اسرائیل و حماس سخنرانی می کند. عکس استخر توسط جاناتان ارنست
نوشته گرگ کارلستروم
2023/11/14 05:00 صبح EST
گرگ کارلستروم، خبرنگار اکونومیست در خاورمیانه و نویسنده کتاب « تا چه مدت اسرائیل زنده خواهد ماند؟» است. تهدید از درون.
اورشلیم - این روزها با هر یک از مقامات اسرائیلی صحبت کنید، و احتمال زیادی وجود دارد که آنها به مفهوم مفهومی اشاره کنند . این اصطلاح به کمیسیون تحقیق پس از جنگ غافلگیرکننده یوم کیپور در سال 1973 باز می گردد، راهی برای توصیف نه تنها شکست های عملیاتی اطلاعات، بلکه شکست های مفهومی. اکنون نیز مانند آن زمان، سرویسهای امنیتی مفتخر اسرائیل سیاستی را بر اساس یک فرض ناقص ساخته بودند: این بار، حماس بر حفظ سیطره خود بر غزه تمرکز کرده و علاقه خود را به رویارویی گسترده با اسرائیل از دست داده است. این مفهوم منطقی بود - تا زمانی که حماس با کشتن بیش از 1400 اسرائیلی در 7 اکتبر ثابت کرد که به شدت اشتباه است.
در حال حاضر همه در واشنگتن به جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، که در یک سخنرانی در 29 سپتامبر گفت که "منطقه خاورمیانه امروز ساکت تر از دو دهه گذشته است." سخنان او حداقل به سن ضعیفی رسید. اما حتی اگر حماس حمله خشونتآمیز خود را انجام نمیداد، باید چشمها را بالا میبردند.
خارج از شورای همکاری خلیج فارس، باشگاهی از پادشاهی های نفتی پایدار، این منطقه کمانی از کشورهای شکست خورده یا در حال شکست است. چهار کشور درگیر جنگ داخلی هستند. مصر، پرجمعیت ترین کشور عربی، در آستانه نکول قرار دارد، در حالی که لبنان یکی از بدترین بحران های اقتصادی در تاریخ مدرن را تحمل می کند. فهرست مصیبت ها ادامه دارد و خاورمیانه تنها در صورتی ساکت به نظر می رسد که کسی آن را نادیده بگیرد. اما این دقیقاً همان کاری است که دولت بایدن تلاش کرده است.
مقامات آمریکایی برای بیان «دکترین بایدن» در منطقه تلاش کردهاند، اما سالیوان در سخنرانی ماه سپتامبر خود بسیار نزدیک شد: «ما میخواهیم منطقه خاورمیانه را کاهش دهیم، تنشزدایی کنیم و در نهایت یکپارچه کنیم.» برای انجام این کار، دولت بر سه رشته سیاست تکیه کرد: ترویج عادی سازی اعراب و اسرائیل، پیگیری دیپلماسی با ایران و تلاش برای ادغام اقتصادی. این رشته ها به منظور تقویت یکدیگر بودند. آنها تنشهای سالهای ترامپ را کاهش میدهند، اتحاد امنیتی جدیدی در منطقه ایجاد میکنند و همه را در یک دایره با فضیلت از ثبات و رشد حبس میکنند.
Biden comments on Netanyahu, humanitarian ‘pauses’
Share
Play Video
همه چیز دیگر کنار گذاشته شد. درگیری اسرائیل و فلسطین نادیده گرفته شد. پست های کلیدی دیپلماتیک خالی ماندند: دولت تا ماه مارس امسال به خود زحمت تعیین سفیر در مصر را نداد. سال گذشته از یک دیپلمات آمریکایی خواستم تا سیاست کشورش در سوریه را شرح دهد. شانه بالا انداخت و خندید. او گفت که وظیفه او این بود که خاورمیانه را دور از میز بایدن نگه دارد و سخنانی را تکرار می کند که من از سال 2021 بارها از مقامات آمریکایی شنیده ام.
این مفهوم معیوب آمریکا بود . این کشور فکر می کرد که گسترش پیمان ابراهیم و دستیابی به آتش بس با ایران به آن اجازه می دهد تا از خاورمیانه جدا شود. اما درگیری که آمریکا سعی کرد نادیده بگیرد، اکنون خاورمیانه را به آستانه جنگی گستردهتر سوق داده است که توسط ایران و نیروهای نیابتی آن دامن زده شده است. ائتلاف امنیتی جدید اعراب و اسرائیل در هیچ کجا یافت نمی شود: اکثر کشورهای عربی برای ایفای نقش در این بحران ضعیف تر از آن هستند و آمریکا را مجبور می کند تا نیروها را به منطقه ای که می خواست ترک کند، بازگرداند. یکی از آشنایان که در زمینه سیاست خاورمیانه کار می کند، می گوید: «وظیفه [آنها] دور نگه داشتن خاورمیانه از میز بایدن با بالا بردن تمام مسیرهای «خوب» در منطقه و در عین حال کنار زدن چیزهای «بد» بود. اندکی پس از حمله حماس. "آفرین."
تمرکز اصلی سیاست بایدن عادی سازی اعراب و اسرائیل بوده است، ایده ای که او از دولت دونالد ترامپ به ارث برده و مشتاقانه از آن استقبال کرده است. تیم او ساعت های زیادی را صرف صحبت با مقامات سعودی و اسرائیلی درباره توافق سه جانبه کرده است که به موجب آن سعودی ها اسرائیل را به رسمیت می شناسند و به توافق نامه ابراهیم می پیوندند.
برخی از تقویتکنندگان تلاش کردند تا استدلال کنند که این توافقنامه میتواند با دادن اهرمهای بیشتر به کشورهای عربی بر تصمیمگیری اسرائیل به فلسطینیان کمک کند. این یک تفکر آرزویی بود (شاهد عدم نفوذ آنها در امروز). استدلال قابل قبول تر برای این معامله این بود که عادی سازی به ایجاد ساختار امنیتی جدید در منطقه کمک می کند.
اولین دو کشوری که در سال 2020 اسرائیل را به رسمیت شناختند، امارات متحده عربی و بحرین، در مخالفت اسرائیل با ایران مشترک بودند. عربستان سعودی هم همینطور. امید آمریکا این بود که این احساس تهدید متقابل یک اتحاد نظامی و امنیتی را تقویت کند. برای مثال، اگر کشورهای عربی و اسرائیل می توانستند دفاع موشکی خود را یکپارچه کنند، می توانستند بدون اتکا به کمک آمریکا از منطقه در برابر ایران و نیروهای نیابتی آن محافظت کنند. شاید روزی آنها بتوانند فراتر رفته و «ناتوی عربی» را تشکیل دهند.
بیشترین خوانده شده
تلنگر ترامپ به TikTok نگرانیها را در مورد نفوذ میلیاردرها افزایش میدهد
چرا جمهوریخواهان باید در مورد پاکسازی RNC ترامپ بسیار نگران باشند؟
جانسون میگوید که انتظار دارد کمکهای اوکراین را با رای دموکراتها دریافت کند
خطای اجباری دونالد ترامپ
دموکرات ها عملیات مداخله ساعت یازدهم را در انتخابات مقدماتی مجلس نمایندگان اوهایو آغاز کردند
این همیشه یک خیال بود. هفتهها پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط امارات، انور قرقاش، مشاور سیاست خارجی رئیسجمهور امارات، گفت که هدف از ایجاد اتحاد علیه «این کشور یا آن حزب» نیست، که اشارهای نه چندان پنهان به ایران است. سال گذشته یکی از دیپلماتهای خلیج فارس به من گفت: «توافقنامه ابراهیم برای پیشبرد منافع ما بود و جنگ با ایران یکی از آنها نیست».
مطمئناً، طی چند هفته گذشته، کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسراییل که با فهرست فزاینده ای از نیابت های ایران مبارزه می کند، در صفوف خود قرار نگرفته اند. آنها نگران هستند که جنگ غزه به درگیری های منطقه ای گسترده تر تبدیل شود. سعودی ها حملاتی را که در سال 2019 به میادین نفتی آنها صورت گرفت، به خاطر دارند که نیمی از تولید آنها را به طور موقت از بین برد. امارات متحده عربی پس از حمله پهپادی به ابوظبی در سال گذشته که منجر به کشته شدن سه کارگر مهاجر شد و وجهه کشور را به عنوان واحه ثبات متزلزل کرد، همچنان ناامید است. هر دو توسط گروه های مورد حمایت ایران انجام شد.
از 7 اکتبر، آمریکا دو گروه ناو هواپیمابر را به شرق دریای مدیترانه هجوم آورده، باتریهای دفاع موشکی را در سراسر خاورمیانه مستقر کرده و هواپیماهایی از نیروها را اعزام کرده است. در همین حال، کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی کرده اند بی طرف بمانند. سعودی ها نشان داده اند که همچنان به تنش زدایی که در ماه مارس با ایران انجام دادند، متعهد هستند. رهبران امارات به طور علنی با اسرائیل همدردی کرده اند و در خصوصی از ایده سرنگونی حماس مشتاق هستند. اما آنها نیز به دنبال اجتناب از جانبداری در هر درگیری منطقه ای بوده اند. کشورهای خلیج که مجبور به انتخاب بین تمایل آمریکا برای اتحاد امنیتی منطقه ای و منافع شخصی فوری خود شدند، دومی را انتخاب کردند.
Blinken: ‘Israel cannot occupy Gaza’
Share
Play Video
دیپلماسی با ایران هم اکنون ساده لوحانه به نظر می رسد. دولت بایدن به سختی سزاوار همه سرزنشها به خاطر شکست در احیای برنامه جامع اقدام مشترک، توافق هستهای که ترامپ در سال 2018 آن را کنار گذاشت. بیشتر آن باید متوجه دولت محافظهکار ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران یا ترامپ شود که خروجش از برجام. برجام رژیم آخوندی ایران را به فکر مذاکره دیگری متزلزل کرد.
با این حال، زمانی که این شکست شکست خورد، دولت بایدن به دنبال یک «معامله کوچک» با ایران بود: پول برای سکوت. ماهها گفتوگوها باعث توقف اعلام نشده بمبارانهای تک به تک بین شبهنظامیان طرفدار ایران و نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه شد. در ماه سپتامبر، ایران پنج شهروند آمریکایی را که به اتهامات جعلی بازداشت شده بودند، در ازای دریافت 6 میلیارد دلار درآمد نفتی منجمد آزاد کرد. و سپس، کمتر از یک ماه بعد، یک گروه تحت حمایت ایران منطقه را وارد درگیری کرد.
با وجود اعتراضات جمهوری خواهان، هیچ ارتباطی بین معامله زندانیان و حمله حماس وجود ندارد. مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در مصاحبههایی در چند هفته گذشته تاکید کردند که ایران و نیروهای نیابتی آن از اقدامات حماس غافلگیر شدهاند. هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که نشان دهد ایران حمله به اسرائیل را تایید یا مجوز داده است.
با این حال، ایران میلیاردها دلار برای ایجاد شبکه نیابتی هایی که به اسرائیل حمله کرده و منطقه وسیع تر را تهدید می کند، سرمایه گذاری کرده است. منطق برجام این بود که برنامه هستهای ایران تهدیدی بزرگتر از آن گروههای نیابتی است – که انتخاب محدود کردن اولی در حالی که دومی را نادیده میگرفت، یک معامله قابل دفاع بود. بایدن در نهایت به سیاستی دست یافت که نمی توانست هیچ یک از آنها را محدود کند.
حتی بسیاری از ابتکارات اقتصادی کمتر دولت اکنون حماقت به نظر می رسد. در اکتبر 2022، با هیاهوی بسیار، بر امضای توافقنامه بین اسرائیل و لبنان نظارت کرد. این معامله که منجر به توافق دو کشور متخاصم برای تعیین مرزهای دریایی شد، یک پروژه حیوان خانگی آموس هوخشتاین، مشاور انرژی رئیس جمهور بود. قرار بود اسرائیل و لبنان را در شبکه ای از منافع اقتصادی متقابل پیوند دهد. این توافق به شرکتهای انرژی خارجی اجازه میدهد تا جستجوی نفت و گاز را در آبهای سرزمینی لبنان، نه چندان دور از جایی که اسرائیل قبلاً ذخایر عظیم گاز پیدا کرده بود، آغاز کنند. اگر هر دو کشور از استخراج سوخت های فسیلی فراساحلی سود ببرند، انگیزه قوی برای اجتناب از جنگ خواهند داشت.
در 13 اکتبر، شش روز پس از جنگ اسرائیل و حماس، رویترز گزارش داد که اولین چاه اکتشافی حفر شده در آب های لبنان پس از توافق، در یک قطعه دریایی موسوم به "بلوک 9"، نتوانست نفت یا گاز پیدا کند. این طنز تاریکی بود: همانطور که اسرائیل و لبنان آماده جنگ به نظر می رسید، با بمباران روزانه شمال اسرائیل توسط حزب الله برای نشان دادن حمایت از حماس، چیزی که قرار بود آنها را از لبه پرتگاه عقب بکشد، یک سراب بود.
به همان اندازه که بایدن بر آن تاکید کرد، چیزی که نادیده گرفت، گویا است. مناقشه اسرائیل و فلسطین همچنان یک مشکل داغ است: تقریباً هیچ موضوع دیگری نمی توانست کل منطقه را به آستانه جنگ برساند. حتی قبل از حمله حماس، سال 2023 مرگبارترین سال ثبت شده برای فلسطینیان در کرانه باختری اشغالی بود، جایی که تشکیلات خودگردان فلسطین، نهاد خودگردان محدودی که 30 سال پیش توسط توافقنامه اسلو تأسیس شد، به تدریج قدرت خود را از دست می دهد.
با این حال، برای سال ها، آمریکا به خود اجازه داده است که توسط بنیامین نتانیاهو رهبری شود، که استدلال می کرد که وضعیت موجود در سرزمین های فلسطین می تواند به طور نامحدود حفظ شود. از یک میانجی درگیر (اگر مغرضانه) به یک تماشاگر بیکار تبدیل شد و طوری عمل کرد که گویی عادی سازی بین اسرائیل و کشورهای عربی دورتر می تواند جایگزینی برای صلح بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها باشد. یکی از قانونگذاران اسرائیلی ماه گذشته به من گفت: «به جای اینکه توافقنامه ابراهیم مکمل باشد، به عنوان یک ایده جایگزین ارائه شد.
این تنها جایی نیست که سیاست آمریکا در آن منحرف به نظر می رسد. تعداد کمی از نیروها را در عراق و سوریه نگه داشته است، استقرارهایی که مانند اندام های باقی مانده دیگر به نظر نمی رسد در خدمت اهداف عملی باشند. در عین حال، نشان داده است که می خواهد حضور نظامی خود را در خاورمیانه کاهش دهد تا بر اروپا و آسیا تمرکز کند. نمایشهای گاه به گاه قدرت - پرواز بمبافکنهای B-52 در نیمهی راه جهان برای هیاهوی خلیج فارس - ارزش بازدارندگی کمی دارد. آمریکا همچنان قدرت بیرقیب منطقه است، اما قدرتی بیعلاقه و سردرگم است. مقامات اماراتی هنوز از این واقعیت که تماس همتایان آمریکایی آنها پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین در سال 2022 چند روز طول کشید، نگران هستند.
عبدالفتاح السیسی، دیکتاتور مصر، کشورش را با هزینه های هنگفت برای پروژه های فیل سفید و واردات تسلیحات درگیر بحران بدهی کرده است. این دومین وام گیرنده بزرگ از صندوق بین المللی پول است و در سال آینده باید 29 میلیارد دلار بدهی خارجی خود را بازپرداخت کند، مبلغی معادل 85 درصد از ذخایر خارجی خود. پوند مصر در دو سال گذشته نیمی از ارزش خود را از دست داده است و تورم سالانه در ماه سپتامبر به رکورد 38 درصد رسید. مقامات آمریکایی در ماههای اخیر در پاسخ به این سوال که آیا آنها نگران دورنمای نکول مصر هستند - که میتواند بزرگترین ملت عرب را بیثبات کند و شاید موجی از پناهجویان را به خارج از کشور بفرستد - مقامات آمریکایی از آن چشم پوشی کردند. اولویت اصلی آنها در مصر متقاعد کردن سیسی برای نهایی کردن قرارداد واگذاری دو جزیره دریای سرخ به عربستان سعودی بوده است، که آنها آن را گامی به سوی توافق عادی سازی عربستان و اسرائیل می دانستند.
Palestinian official calls on Egypt to keep border crossing open
Share
Play Video
سیاستمداران در خاورمیانه اغلب از نفوذ آمریکا اغراق می کنند. این یک ابرقدرت است، اما نه دانای کل یا قادر مطلق. در زمانی که اسرائیلی ها و فلسطینی ها با اختلافات داخلی درگیر بودند، برای بایدن دشوار بود که پیشرفت زیادی در زمینه صلح اسرائیل و فلسطین داشته باشد. او همچنین نمی توانست مصر را از بحران مالی بیرون بکشد یا سیاستمداران بدخواه لبنان را متقاعد کند که شروع به مقابله با بحران خود کنند. اما یک سیاست واقع بینانه خاورمیانه حداقل باید از این فرض شروع شود که این نوع چیزها مشکل هستند.
خاورمیانه بر روی میز رئیس جمهور بازگشته است: او با حمایت قاطع خود از اسرائیل، سرپرستی مشترک یک جنگ ویرانگر بدون پایان بازی مشخص را بر عهده گرفته است. در اینجا نیز دولت برخی از خیالات را تعقیب کرده است. این امر مصر را وادار کرد تا پناهندگان غزه را بپذیرد که مصر هرگز آنها را نمی پذیرفت. (بیم آن است که پناهندگان موقت به آوارگان دائمی تبدیل شوند.) این کشور از کشورهای عربی خواسته است تا سربازان خود را به یک نیروی حافظ صلح چند ملیتی در غزه کمک کنند، یک باتلاق نظامی و اخلاقی که آنها می خواهند از آن اجتناب کنند. تقریباً هر روز از تاکتیکهای اسرائیل، با آمار وحشتناک کشتههای غیرنظامی، و استراتژیاش انتقاد میکند، بدون چشماندازی از آنچه پس از حماس میآید – با این حال همچنان به حمایت کامل از جنگ اسرائیل ادامه میدهد. به نظر می رسد که چیزهای بد هنوز بر خوبی ها سایه می اندازد و دولت برنامه ای برای مقابله با آن ندارد.
https://www.politico.com/news/magazine/2023/11/14/joe-biden-middle-east-failure-analysis-00126915
