اثرات تروما

رویدادهای ناراحت کننده آمیگدال را فعال می کند، ساختاری در مغز که مسئول تشخیص تهدیدات است. با ارسال یک زنگ هشدار به چندین سیستم بدن برای آماده شدن برای دفاع پاسخ می دهد. سیستم عصبی سمپاتیک وارد عمل میشود و ترشح آدرنالین و نورآدرنالین و هورمونهای استرس را تحریک میکند که بدن را برای پاسخ جنگ-فرار یا انجماد آماده میکند. ترس کوتاه مدت ، اضطراب ، شوک، و خشم/ پرخاشگری همگی پاسخ های طبیعی به تروما هستند. با کاهش بحران و محو شدن تجربه از حافظه ، چنین احساسات منفی از بین می روند، اما برای برخی از افراد، این احساسات ناراحت کننده ممکن است باقی بماند و در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند.
افرادی که از ترومای طولانی مدت رنج می برند ممکن است دچار اختلالات عاطفی مانند اضطراب شدید، خشم، غم و اندوه، احساس گناه بازمانده ، جدایی، ناتوانی در احساس لذت ( آنهدونیا ) یا PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) شوند . آمیگدال بیش فعال می شود و واکنش بیش از حد آن به اختلالات جزئی منجر به ریزش هورمون های استرس می شود. افراد با زندگی در حالت دفاعی و همیشه مراقب احتمال تهدید، مشکلات مداوم خواب یا درد جسمی را تجربه می کنند، در روابط شخصی و حرفه ای خود با آشفتگی مواجه می شوند و احساس ارزش خود را کاهش می دهند .
تغییرات روانشناختی مثبت پس از تروما نیز زمانی امکان پذیر است که افراد مشکلات خود را بپذیرند و خود را به عنوان بازماندگان ببینند تا قربانیان تجربه ناگوار. اینها می تواند شامل ایجاد تاب آوری ، توسعه مهارت های مقابله ای موثر و توسعه حس خودکارآمدی باشد. برخی از افراد ممکن است تحت رشد پس از سانحه قرار گیرند، روابط قوی تری ایجاد کنند، رابطه خود را با معنای جدید و/یا هدف معنوی جدید تعریف کنند و درک عمیق تری از زندگی به دست آورند. ممکن است متناقض به نظر برسد، اما رشد پس از سانحه می تواند درست در کنار PTSD وجود داشته باشد .
درمان تروما

در صورت عدم رسیدگی یا درمان، تروما می تواند روابط را تضعیف کند و زندگی شخصی و حرفه ای را ویران کند. راههای درمانی متعددی برای افرادی که علائم تروما کوتاهمدت یا طولانیمدت را تجربه میکنند، وجود دارد.
تغییرات سبک زندگی یک گزینه درمانی اولیه است که باید در نظر گرفته شود. تغذیه سالم، ورزش، پرهیز از الکل و مواد مخدر، خواب کافی، ملاقات منظم با عزیزان و تاکید بر مراقبت از خود می تواند به تسکین علائم تروما کمک کند.
رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا انعطافپذیری ایجاد کند، مهارتهای مقابلهای را توسعه دهد و احساسات حلنشدهای که او را درگیر نگه میدارد، برطرف کند. مواجهه درمانی و درمان شناختی ارزیابی مجدد دو درمان قابل اطمینان تر برای تروما و PTSD هستند.
مراقبتهای آگاهانه از تروما کل فرد را درمان میکند، آسیبهای گذشته و مکانیسمهای مقابلهای ناسازگاری را که فرد ممکن است برای زنده ماندن از تجربه ناراحتکنندهاش اتخاذ کرده باشد، تشخیص میدهد . برای جوانان مبتلا به PTSD و اختلالات خلقی ناشی از سوء استفاده، خشونت یا غم و اندوه حل نشده مفید است .
روان درمانی با کمک روانگردان با MDMA (معروف به اکستازی یا مولی) یک شکل امیدوارکننده از درمان برای ترومای عمیق است. تحت نظارت و حمایت یک درمانگر، به بیماران PTSD MDMA داده می شود تا به آنها کمک کند در مورد تجربیات آسیب زا عمیق صحبت کنند و یاد بگیرند که واکنش پذیری خود را کنترل کنند. به نظر می رسد MDMA روند درمانی را برای بیماران تسریع می کند.
همچنین ممکن است از کتامین ( K ویژه ) برای تسریع بهبودی استفاده شود. قبل از جلسه گفتار درمانی تحت نظارت درمانگر تزریق می شود. تحقیقات نشان داده است که موثر است.
بحث و جدل در مورد تروما

افسانه های زیادی در مورد تروما وجود دارد که مانع درک و مراقبت می شود. به عنوان مثال، یک فرض عمومی وجود دارد که همه دوران کودکی آسیب زا هستند ، که باعث می شود افراد سختی یا ناراحتی معمولی را با ترومای واقعی اشتباه بگیرند. در حالی که این دیدگاه از تروما ممکن است در ابتدا تایید کننده یک تجربه دشوار به نظر برسد، اما می تواند به سرعت افراد را وادار کند که تجربیات خود در دوران رشد و کفایت مراقبان خود را زیر سوال ببرند.
یکی دیگر از تصورات غلط رایج در مورد تروما این است که زندگی شما را برای همیشه نابود می کند. برخی از افرادی که تروما را تجربه میکنند هویت قربانی را به خود میگیرند و انتظار دارند که دنیا به آنها آسیب برساند و در جایی که وجود ندارد، چیزهای کوچکی را ببینند. این گرایش به ایجاد فرهنگ قربانی شدن کمک کرده است که با نادیده گرفتن ظرفیت افراد برای رشد از طریق چالش، بیشتر ضرر می رساند تا فایده. کنار گذاشتن برچسب قربانی می تواند به مردم این امکان را بدهد که به جای آن خود را به عنوان بازماندگان ببینند و به آنها اجازه می دهد رشد کنند و نسبت به آینده احساس خوش بینی کنند.
به طور کلی فرض بر این است که صحبت در مورد احساسات و تجربیات منفی منجر به بهبودی می شود. با این حال، با رویدادهای آسیبزا، بهویژه بلایای بزرگ یا جنگهایی که هزاران نفر را تحت تأثیر قرار میدهند، دادهها نشان میدهند که تکرار خاطرات دردناک میتواند خطرناک باشد . در نتیجه، درمانهایی مانند توضیح روانشناختی بهتر است با دقت و بر اساس مورد به مورد به کار گرفته شوند. سفر هر کس از طریق تروما متفاوت خواهد بود.
منبع
https://www.psychologytoday.com/us/basics/trauma